آیا تابهحال به این موضوع فکر کردید که چرا نوآوری در مدیریت برای تمام کسبوکارها و شرکتها، به یک ضرورت غیرقابلاجتناب تبدیل شده است؟ طبق آخرین آمار، کسبوکارهایی که از نوآوری و فناوریهای جدید استفاده میکنند، با افزایش 20 تا 30 درصدی بهرهوری مواجه هستند. همچنین طبق یکی از نظرسنجیهای اخیر حدود 96 درصد مدیران کسبوکارهای موفق، در تدوین استراتژیها و اهداف شرکت، نوآوری را در اولویت قرار میدهند. هیچ شکی در آن نیست که تحول کسبوکارها بهترین فرصتها را برای موفقیت در بازار رقابتی ایجاد میکند. به زبانی ساده، تحول کسبوکارها؛ فرایند گذار از روش های سنتی و منسوخ به سمت تکنیک های نوین است. در این مطلب قصد داریم به معرفی نقش مدیریت نوآورانه در تحول سازمانها و شرکتها اشاره کنیم. همچنین ایدههای نوآورانه مدیریت و اداره امور، نیز را معرفی و نقد خواهیم کرد. پس اگر شما نیز برای تغییر آمادهاید، تا پایان مقاله با ما بمانید.
نوآوری در مدیریت چیست؟
به فرایندی که در آن سازمانها یا کسبوکارهای مختلف از طریق ایجاد، پذیریش و اجرای ایدهها، فرایندها، روشها و یا محصولات جدید، باعث بهبود عملکرد، افزایش مزیت رقابتی و ایجاد ارزش پایدار شود، نوآوری در مدیریت میگویند. نوآوری در مدیریت بر اساس تعریف بیرکنشاو، هامل و مول (سه تن از چهرههای برجسته معاصر در زمینه مدیریت)، بدین گونه تعریف میشود: تغییرات بنیادین در روشهای مدیریتی که باعث میشود سازمان/کسبوکار با چالشها و تغییرات پیچیده محیطی سازگار شود و حتی عملکرد خود را نیز افزایش دهد.
بدون شک نوآوری در مدیریت به ابعاد مختلفی تقسیم میشود که عبارتاند از:
- نوآوری در فرایندهای مدیریتی: خب باید بگوییم که در این قسمت، برای اصلیترین وظایف مدیریتی، روشهای جدیدی معرفی میشود. مثلا روشهای جدیدی برای برنامهریزی، سازمادهی، رهبری و HRM، معرفی میگردد.
- نوآوری در ساختار سازمانی: خب طبیعتا در نقش یک مدیر نوآور، میبایست ساختار سازمانی را به شکلی انعطافپذیر و چابک طراحی کنید. با این کار به سازمان کمک میکنید که به بهترین نحو پاسخگوی نیازهای بازار و فناوریهای جدید باشد.
- نوآوری در سبکهای رهبری: در زمینه رهبری نیز میبایست سبکهای رهبری تحولگرا و مشارکتی را گسترش دهید. چرا که این سبکهای رهبری، کارمندان را توانمند و خلاقیت را در آنها تشویق میکند.
- نوآوری در فرهنگ سازمانی: به عنوان یک مدیر نوآور، میبایست نوآوری را جزوی از فرهنگ سازمان کنید. یعنی برای ترویج یادگیری مستمر، همکاری و ریسکپذیری، محیط و بستر مناسبی فراهم شود.
چرا نوآوری در مدیریت انقدر اهمیت دارد؟
شرکت General Electric، پروکتر اند گمبل (مشهورترین تولیدکننده محصولات آرایشی، بهداشتی و خانوادگی آمریکا) و یا لینوکس (Linux)، چه چیزی این شرکتها را متمایز میکند؟
- ارائه خدمات و محصولات عالی؟ بله!
- نیروی کار توانمند؟ قطعاً!
- رهبران موفق و بزرگ؟ معمولاً!
اما در صورتی که عمیقتر به موضوع نگاه کنید، دلیل مهمتری برای موفقیت کسبوکارهای برتر دنیا، پیدا خواهید کرد:
بله! موفقیت و رمز پیروزی این شرکتها، به نوآوری در مدیریت وابسته است.
دراکر نیز نوآوری در مدیریت را به عنوان اصلیترین عامل موفقیت و بقا سازمانهای امروزی، میشناسد. یعنی سازمانها و کسبوکارهایی که به طور مستمر و دائمی در شیوههای مدیریتی خود نوآوری دارند، در سازگاری با شتاب نوآوری، تغییر و تحولات بازار و انتاظارات در حال تغییر ذینفعان، بهتر عمل میکنند.
تحقیقی در سال 2001 توسط تید، بسنت و پاولت صورت گرفت. آنها در این تحقیق به این موضوع اشاره کردند که نواوری در مدیریت علاوهبر بهبود عملکرد مالی، باعث رضایت نیروی کار، وفاداری مشتریان و کسب مزیت رقابتی پایدار خواهد شد.
تفاوت نواوری در مدیریت با نواوری در محصولات و خدمات
هرچند که هر دوی این مباحث برای موفقیت سازمان یا کسبوکار ضروی هستند؛ اما تمرکز اصلی نواوری در مدیریت، بهبود ساختار سازمان، روشها و فرهنگ سازمانی است. هدف اصلی آن نیز این است که کارایی داخلی و انعطافپذیری سازمان بالا رود، دید آن نیز بلند مدت میباشد و روی دستیابی به اهداف بلندمدت تمرکز دارد. (مخاطب اصلی مدیران و کارکنان سازمان هستند، باعث ایجاد تغییرات ساختاری و فرهنگی در سازمان میشود. تاثیر آن نیز بلند مدت میباشد و بر داخل سازمان تمرکز دارد) در حالی که نواوری در محصولات و خدمات، جهت حفظ مزیت رقابتی و حفظ رضایت مشتری، روی ایجاد یا بهبود محصولات و خدمات تمرکز میکند. (مخاطب اصلی مشتریان و بازار (خارج از سازمان) هستند، تاثیر آن نیز کوتاهمدت و یا میانمدت میباشد.) البته نباید فراموش کنیم که هرچند این دو نوآوری باهم متفاوتاند؛ اما مکمل هم هستند. در مثالی این موضوع را برای شما باز میکنیم:
نواوری در مدیریت باعث تغییر ساختار سنتی سازمانی به سمت چابکی، ایجاد فرهنگ یادگیری مستمر در کل سازمان و اجرای سیستمهای مدیریت مشارکتی میشود. سپس بستری مناسب برای نوآوری در محصولات و خدمات را فراهم میآورد. چرا که ساختار سازمانی نوآورانه و چابک باعث تقویت خلاقیت در تیمهای کاری میشود. پس تیمهای خلاق در تبدیل ایدههای خود به محصولات و خدمات جدید، سریعتر عمل خواهند کرد.
چرا امروزه دیگر مدیریت سنتی دیگر جوابگو نیست؟
قبل از اینکه درباره این توضیح دهیم که چرا مدیریت سنتی میبایست جای خود را به مدیریت نوآورانه بدهد، ابتدا ویژگیهای اصلی مدیریت سنتی را ذکر کنیم.
فرایندهای مدیریت سنتی خطی و تابع ساختارهای سلسله مراتبی هستند. البته باید بگوییم که تصمیمگیری در مدیریت سنتی به صورت متمرکز است. فراموش نکنیم که شاید این سبک مدیریتی تا 30 سال پیش پاسخگوی تمام نیازهای سازمان بود؛ اما مدیریت سنتی امروزه با چالشهای مختلفی دست و پنجه نرم میکند. به طوری که این سبک مدیریتی در مواجهه با تغییرات سریع تکنولوژیکی، افزایش خواستهها و انتظارات مشتریان و جهانی شدن بازارها، شکست خواهد خورد. مهمترین دلایل شکست مدیریت سنتی عبارتاند از:
شتاب فناوری
فناوری با سرعتی فراتر از حدتصورمان در حال پیشرفت است. مبحث هوش مصنوعی نیز به شکلی باورنکردنی رشد کرده و در حال نفوذ به زندگی بشر میباشد. به طور کلی باید بگوییم امروزه با گسترش فناوریهای نوینی مثل هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و غیره، به مدیریت چابک و انعطافپذیر نیاز داریم. چرا که سبک مدیریت سنتی نمیتواند با شتاب فناوری، همراستا شود!
افزایش باورنکردنی رقابت جهانی
رقابت در کسبوکارها و صنایع مختلف روزبهروز بیشتر میشود. پس سازمانها و شرکتها برای بقا در بازار، نیازمند بهرهگیری از نوآوریهای جدید و بهبود مستمر هستند. پس مدیریت سنتی با ساختار غیرمنعطفی که دارد، نمیتواند در رقابت پیروز شود. البته نیروی کار نیز که به تازگی از نسل زد هستند، با شیوههای سنتی مدیریت مخالفاند و به مدیریت نوآورانه تمایل دارند.
افزایش مشکلات و چالشهای جهانی
باید بگوییم که مسائل جهانیای مثل جنگ خاورمیانه و اوکراین، گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی، بحرانهای اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی، تاثیر مستقیمی در روند فعالیت کسبوکارها و سازمانها میگذارند. پس سازمانها و شرکتها جهت چیره شدن بر این چالشها، به نوآوری در مدیریت نیاز دارند.
معرفی استراتژی نوآوری در مدیریت برای تحول کسب و کار
سازمانها برای بقا و رشد در محیطهای رقابتی و پویای فعلی نیاز دارند که روشها و شیوههای مدیریت خود را بازتعریف کنند. استراتژیها و راهبرهای نوآوری در مدیریت، باعث تغییر و تحول کسب و کارها و سازمانها میشود. در ادامه به معرفی، نقد و بررسی استراتژی های نوآوری جهت تحول کسب و کارها اشاره کردیم.
مدیریت چابک
مدیریت چابک یا همان Agile Management از مهمترین رویکردها در لیست استراتژیهای نوآوری در مدیریت قرار دارد. این روش به سازمان یا کسب و کار کمک میکند تا در مواجهه با تغییرات محیطی پیچیده و غیرمنتظره سریعتر به تغییرات بازار و فناوری پاسخ دهد. این سبک مدیریتی به تسریع روند تصمیمگیری و کاهش بروکراسی کمک خواهد کرد. در مدیریت چابک به اصول زیر توجه میشود:
- تکرارپذیری و یادگیری مداوم از طریق تقسیم وظایف و پروژهها به بخشهای کوچکتر
- تمرکز و اولویت بر ارزش مشتری: در مدیریت چابک در تمام مراحل توسعه محصولات و خدمات، نیازهای مشتری را اولویت قرار میدهند.
- توجه بیشتر بر ایجاد ساختارهای غیرمتمرکز از طریق جایگزین کردن تیمهای خودگردان با تخصصهای مختلف، بهجای ساختارهای سلسله مراتبی سنتی.
- شفافیت و ارتباطات باز نیز اصل جداییناپذیر مدیریت چابک به حساب میآید. مدیران برای بررسی میزان پیشرفت نیروی کار و یا جهت اشتراکگذاری اطلاعات و وظایف محوله ابزارها و اپلیکیشنهای دیجیتالی مثل ترلو Trello را به کار میبرند.
ساختار سازمانی تخت
سلسله مراتب در ساختار سازمانی تخت یا فلت، کاهش مییابند و لایههای مدیریتی غیرضروری نیز حذف میشوند. پس در این سازمانها سلسله مراتب کم است، در ضمن لایه مدیران میانی از حذف میشود. در سازمانهایی که از ساختار تخت پیروی میکنند، به دلیل کاهش سلسلهمراتب، تاخیر عملیات و پروژهها به شکل باورنکردنیای کاهش خواهد یافت. چرا که با حذف سلسله مراتب، تاخیر ناشی از تاییدیههای مدیریتی نیز از بین خواهد رفت.
در سازمانهایی با ساختار تخت، با حذف مدیران میانی، کارمندان راحتتر میتوانند با مدیران و رهبران ارشد ارتباط برقرار کنند. در ضمن باید تاکید کنیم که چنین سازمانهایی انعطافپذیری بیشتری در مواجهه با چالشها و تغییرات محیطی دارند.
ترویج فرهنگ مبتنی بر ریسکپذیری در سازمان
فرهنگ سازمانی مبتنی بر ریسکپذیری نیز جزو رویکردهای نوین در نوآوری در مدیریت و تحول کسبوکارها محسوب میشود. این رویکرد مخصوص محیطهای رقابتی و پویای امروزی است. در فرهنگ سازمانی مبتنی بر ریسکپذیری کل سازمان را به پذیرش ایدههای جدید و ریسکهای حسابشده تشویق میکنند. پس فرهنگ ریسکپذیری برای تحول کسب و کار و بهبود مستمر، اهمیت ویژهای دارد. در این رویکرد باید نیروی کار را تشویق کنید تا ایدههای جدید را (حتی اگر به شکست منجر شوند) امتحان کنند. چرا که در فرهنگ مبتنی بر ریسکپذیری، شکست به عنوان مقدمهای برای دستیابی به موفقیتهای بیشتر و فرصتی برای یادگیری، شناخته میشود.
بهرهگیری از هوش مصنوعی در فرایند تصمیمگیری
یکی از استراتژیهای جدید نوآوری در مدیریت و تحول کسب و کارها میتوان به بهرهگیری از هوش مصنوعی در تصمیمات مدیریتی اشاره کرد. برای مثال شما میتوانید جهت پیشبینی نوسانات بازار سهام، تحلیل گزارشهای مالی، شبیه سازی سناریوهای بازاریابی و تعیین استراتژیهای مخصوص سرمایهگذاری از هوش مصنوعی کمک بگیرید.
یکی از ایدههای نوآورانه در زمینه استفاده از AI در تصمیمگیریهای مدیریتی، استفاده از NLP یا پردازش زبان طبیعی است. شما میتوانید جهت پیشبینی نوسانات بازار سهام از GPT-4 برای استخراج الگوهای احساسی از اخبار و سوشال مدیا کمک بگیرید.
تغییر سبک رهبری
تغییر سبک رهبری؛ یکی از ایدههای نوآورانه برای تحول کسب و کارهای امروزی محسوب میشود. این قسمت میبایست از رهبری سنتی و دستوری به سمت رهبری چابک حرکت کنید. همچنین از چارچوبهای انعطافپذیر مثل بهرهگیری از سیستمهای تصمیمگیری غیرمتمرکز برای پاسخگویی به تغییرات سریع بازار کمک بگیرید. در صورتی که به دنبال تحول در کسبوکار یا سازمان تحت رهبریتان هستید، توانمندسازی نیروی کار را نباید فراموش کنید.
مدیریت مشارکتی
مدیریت مشارکتی نیز از مهمترین عوامل موثر بر تحول کسب و کار محسوب شده و همانطور که از نام آن مشخص است، تصمیمگیری به صورت جمعی صورت میگیرد. یعنی کارمندان نیز در فرایند تصمیمگیری شریک هستند. اصلیترین خصوصیات مدیریت مشارکتی عبارتاند از: تقویت ارتباطات، افزایش مسئولیتپذیری و تمرکز بر توانمندسازی.
سخن پایانی
این مقاله به معرفی جدیدترین مبحث کسب و کار؛ یعنی مبحث نوآوری در مدیریت اختصاص داشت. توضیح دادیم که برای تحول کسب و کار نیازمند استفاده از ایدههای نوآورانه هستیم. در صورتی مایل هستید تا به عنوان یک مدیر نوآور در سازمانها و کسب و کارهای روبه پیشرفت فعالیت کنید، شما را به فراگیری جدیدترین مباحث مدیریت و کسب و کار دعوت میکنیم. برای فراگیری جدیدترین مهارتها و تخصصهای مدیریتی، میتوانید در دوره آموزش MBA شرکت نمایید.
چه امتیازی به این مقاله می دهید؟
دیدگاهتان را بنویسید